الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

در هفته های اخیر صحبتهای خانم دکتر عفت السادات مرقاتی خویی (یکی از معدود افرادی در ایران که دکترای تخصصی سکسولوژی دارند) درباره موضوع سلامت جنسی در  شبکه سلامت با واکنشهای مختلفی روبرو گردید و محتوا و حتی شخصیت ایشان مورد نقد قرار گرفت. ایشان در این برنامه بر لزوم آموزش رسمی مسائل جنسی در مدارس تاکید داشتند و جنجال برانگیزترین بخش صحبتهای ایشان جایی بود که ایشان عمل خودارضایی را به دو نوع "صحیح" و "غیرصحیح" تقسیم کردند و اعلام کردند که معتقدند باید این دو نوع برای نوجوانان تشریح شود. علیرغم تاکید چندباره ایشان مبنی بر رعایت خط قرمزهای عرفی و شرعی جامعه برای آموزش این مسائل و تصریح ایشان که این آموزشها به معنی تایید و ترویج نیست، اما این قیدها توسط ناظران نادیده گرفته شد و حرف ایشان مورد هجمه های فراوان قرار گرفت.

 

هرچند برخی صحبتهای ایشان به نظر نگارنده نیز محل نقد و گفتگو است، اما جان کلام ایشان قابل دفاع است و یک تئوری عقلایی است. باید پذیرفت که نه میتوان با واقعیت جنگید و نه میتوان آن را مخفی کرد. خواه نا خواه از ابتدای خلقت مسائل و انحرافات جنسی وجود داشته و نادیده گرفتن و تلاش برای رفع کامل آن ناموفق بوده است. با این وضعیت بهترین کاری که میتوان انجام داد چیست؟ ایا نباید ضمن تلاش برای کاستن از این انحرافات، سعی نمود تا رفتارهای غلط نیز با کمترین آسیب ممکن انجام شوند؟ اگر انحرافی قابل حذف نیست، آیا نباید تا جای ممکن تبعات آن را کاهش داد؟

 

شبیه این کار را سالها پیش موسسه زنان سرزمین خورشید (تحت مدیریت سرکار خانم لیلا ارشد) در قالب مرکزی به نام "مرکز کاهش آسیبهای گذری" انجام میدادند. اعضای این مرکز ضمن پذیرش این واقعیت که در جامعه اعتیاد وجود دارد و به طور کامل نیز قابل ریشه کن کردن نیست، تلاش کردند که رفتارهای پرخطر افراد معتاد را کمتر کنند تا این آسیبها شدیدتر و وسیع نر نشوند. لذا این مرکز در بین معتادان سرنگهای سالم توزیع میکرد و از این طریق حداقل جلوی رواج ایدز در بین معتادان را میگرفتند.

 

شبیه این رفتار عقلایی را در جامعه جهانی نیز شاهد هستیم. اگرچه بعد از جنگ جهانی دوم و تلاش جامعه بین الملل برای پیشگیری از وقوع هرگونه جنگی در آینده، جامعه جهانی این واقعیت را پذیرفت که ممکن است علیرغم همه تلاشها، باز هم جنگی در دنیا به وقوع بپیوندد. لذا سعی کرد با ایجاد "حقوق بین الملل بشر دوستانه" قوانینی را وضع کند که در صورت وقوع جنگ، ورود آسیب به طرفین درگیر و به خصوص غیرنظامیان را به حداقل برسانند.

 

لذا فارغ از نیت خوانی و تئوری های توطئه، باید نفس پذیرش واقعیت و تلاش برای کاستن آسیبهای انحرافات را عملی مثبت و عقلایی دانست و فضا را برای تلاش تلاشگران این عرصه مهیا نمود.

 

۲ نظر ۲۵ آذر ۹۷ ، ۲۱:۰۴
شرف‌الدین

خاطرم هست که تا همین چند سال پیش کارکردن زن در جامعه ما بسیار ناپسند بود و اگر زنی سعی می کرد در کنار کار کردن تحصیلات خود را در مقاطع عالی تحصیلی ادامه دهد آرام آرام متوجه می شد که نه تنها تعداد مردانی که علاقه دارند با او صمیمی باشند روز به روز کمتر می شود که حتی زنان هم تمایل چندانی به ارتباط با او ندارند. چنین زنی یک هنجار شکن کامل بود و اگر نگوییم طرد می شد اما قطعا باید هزینه هایی می داد. زن شایسته و مورد تحسین جامعه زنی بود خانه دار که اگرچه سواد داشت اما اصراری بر تحصیلات عالیه نمی کرد و به جای کار کردن مشتاقانه  خود را وقف خانواده می کرد.

 

رفته رفته این شرایط تغییر کرد و تعریف جامعه از زن شایسته زیر و رو شد. زن شایسته تبدیل شد به زنی که از لحاظ مالی مستقل است، حتما سرکار می رود، تمایل چندانی به ازدواج ندارد، اگر هم ازدواج کند در سنین پایین ازدواج نمی کند و به این زودی ها بچه دار نمی شود، حداقل دوره کارشناسی را در دانشگاه طی کرده است و احتمالا در سازمان های مردم نهاد فعالیت داوطلبانه دارد. در مقابل اگر زنی خانه داری کند، زود ازدواج کند و بچه دار شود، شغلی نداشته باشد، به دانشگاه نرفته و فعالیت اجتماعی هم نداشته باشد انگشت ها به سمت او دراز می شود و به او می گویند مفتخور، وابسته به شوهر، سنتی، عقب مانده و بی خاصیت. حتی داشتن یکی از این ویژگی ها برای سرزنش شدن کافی است.

 

در واقع در دوران جدید تلاش برای آزاد کردن اراده زنان و وارد کردنشان به حوزه هایی که قبلا به روی آنها بسته بود و استعدادشان سرکوب می شد، منتهی شده است به تخطئه و ممنوع کردن حوزه هایی که قبلا عرصه زنان بوده است. به عبارت ساده اگرچه ماهیت تغییر کرده اما روش همان است. همچنان جامعه به زن دیکته می کند که چه چیزی درست است و چه چیزی غلط است، برای شایسته بود باید چه کاری انجام دهد و چه کاری انجام ندهد که اگر انجام داد باید منتظر شلاق گزنده  قضاوت های  دیگران باشد.

 

نکته جالب اینجاست که زنان در کنترل خودشان از مردها سخت گیرتر و در تخریب زنی که خارج از معیارهای مرسوم جامعه باشد از مردان پیگیرتر هستند.

 

حقیقت این است که اگر ما می خواهیم یک زندگی اصیل و پیشرو داشته باشیم باید بر آزاد کردن اراده در جهت رشد فردیت افراد تمرکز کنیم. شاید زنی تصمیم بگیرد که دانشگاه نرود و به کار مشغول شود، یا دانشگاه برود اما خانه داری کند و فعالیت اجتماعی هم داشته باشد. یا خانه داری کند و درآمدی اندک از فروش صنایع دستی داشته باشد و یا اصلا زنی با شوهرش توافق کند که سرکار برود و مرد خانه داری کند و یا هزار شکل دیگر زندگی را پیش گیرد.

 

هیچ کدام اینها نه ذاتا خوب است و نه بد. رشد فردیت در گرو آزادی اراده است و تا زمانی که نفهمیم باید به سبک های مختلف زندگی احترام بگذاریم و مردم آزادند آنطور که احساس خوشی می کنند زندگی کنند و هیچ الگوی از پیش تعیین شده ای وجود ندارد ما همچنان همان آدم های واپسگرا هستیم و فرقی نمی کند چه صورتکی بزنیم.


۴ نظر ۱۰ آذر ۹۷ ، ۱۳:۲۴
سراج الدین