الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

عید غدیر امسال شاهد ظهور یک آیین جدید شیعی بودیم به نام "پیاده روی غدیر" که پس از برگزاری این مراسم و دور شدن از شور و حرارت آن ایام فرصت مناسبی پدید آمده که به بررسی آن بپردازیم. این مراسم در قم از حرم حضرت معصومه -سلام الله علیها- تا مسجد جمکران برگزار شد و ظاهرا در همین سال اول به شهرهای دیگر (مانند مشهد) هم سرایت کرده است. یکی از نتایج سهولت ارتباطات همین الگو گرفتن ها و یکسان شدن مناسک و آیین هاست. درگذشته هرنقطه از ایران یک آیین مذهبی ویژه خودش را داشت که گاهی با شهر همسایه خود کاملا فرق داشت اما این روزها شاهد شبیه شدن مناسک شهرها و حتی کشورها هستیم.

هرچند این سالها با رشد فزاینده خلق آیینهای بدیع سوگواری  روبرو بودیم، اما پیاده روی غدیر دو تفاوت مهم داشت. اولا آیینی برای شادی است و نه سوگواری که خود میتواند فتح بابی برای ایجاد مناسک جدید شادی های مذهبی باشد، ثانیا در رابطه با یکی از نقاط افتراق شیعه و اهل سنت است و برخلاف پیاده روی اربعین قاعدتا شاهد همراهی اهل سنت در این مراسم نخواهیم بود.

 

استقراء سالهای اخیر نشان میدهد مناسک جدید التاسیس هرسال پررنگ تر میشوند و به سایر شهرها نیز سرایت میکنند. ده سال پیش چه کسی گمان میکرد پیاده روی اربعین تا این حد گسترش پیدا کند؟ مراسم سه سالگان حسینی که الان در چند کشور جهان برگزار میشود، ده سال پیش حتی وجود خارجی نداشت.

 

زمانی که مدیر کانال "نامه های حوزوی" یادداشتی با عنوان "برساخته های کنونی-مقدسات بعدی" نوشت (https://t.me/namehayehawzavi/3506)  و در آن اشاره کرد که آنچه امروز با دست خودمان به مناسک اضافه میکنیم احتمالا طی چند سال آینده تبدیل به هویت دینداری و تشیع میشود، عده ای از دوستان سخن به انتقاد گشودند. انتقاداتی که به زعم این حقیر یا ناشی از بدفهمی مطلب اصلی بود یا ناشی از نگرش فقهی محض به یک مفهوم دینی-اجتماعی ذوابعاد.

یکی از عزیزان نگاه فقهی محض به بدعت داشته و مدعی میشود که چون مسلمانان این مراسمات را به قصد ورود در دین انجام نمیدهند پس بدعت نیست اما چه کسی است که نداند منظور از بدعت، بدعت فقهی نیست. بلکه آن چیزی است که بدون پشتوانه روایی می آید و تبدیل به عرف مسلم می شود. امروزه کدام عالمی میتواند بر روی منبر عمومی بگوید که شهادت ثالثه جزو اذان نیست؟ اگرچه هیچکس شهادت ثالثه را به قصد ورود نمیگوید اما کیست که نداند این فراز جزو اذان مردم شده است؟

این استاد بزرگوار در جای دیگری دفاع از پیاده روی غدیر را  دفاع از شعائر میداند اما به راستی کدام شیعه دلسوزی است که مخالف شعائر الهی باشد؟ اما سوال اصلی این است که  مرز خلق شعائر تا کجاست؟ آیا هر چند نفری میتوانند با کمک بودجه دولتی و تبلیغات گسترده برای خود شعائر الله خلق کنند؟ اگر چنین مجوزی را صادر کنیم، میتوانیم به نتایج آن هم پایبند باشیم؟

 

عزیز دیگری برای دفاع از پیاده روی غدیر، اهمیت غدیر برای شیعیان را گوشزد نموده است. اما واقعا بیان اهمیت غدیر نیازمند ایجاد مناسک جدید است؟ پیاده روی مردم در روز غدیر، مردم را غدیری تر و علوی تر میکند؟ برای بیان اهمیت غدیر چه کاری جایز و چه کاری غیرجایز است؟ آیا میتوان چک سفید امضایی برای تولید آیینهای جدید در راستای زنده نگاه داشتن غدیر داد؟

....

جانِ کلام این است که خلق مناسک جدید، جاده ایست  بی انتها که طبق مشاهدات و تجربیات، این مناسک جدیدالتاسیس بعد از مدتی چنان قدرت میگیرند که تبدیل به متن دین میشوند. امروزه که ما درباره پیاده روی غدیر و شیرخوارگان حسینی صحبت میکنیم، مثالمان برای عزاداری ایده آل، سینه زنی است. در صورتی که همین سینه زنی به روش رایج (که عده دایره وار یا خطی بایستند و مطابق با ریتم شعر به سینه خود بزنند) خود شیوه ایست که روزی خلق شده و امروز جزو بدیهیات عزاداری به شمار میرود. وقتی با چشم خودمان در این چند سال اخیر پررنگ شدن پیاده روی اربعین را می بینیم، چرا باید نسبت به پررنگ شدن پیاده روی غدیر استبعاد کنیم؟

آنچه نسبت به آن تحذیر میشود، نه شعائرالله است و نه اهمیت غدیر. بلکه رشد بیش از حد مناسک پر زرق و برق است. مناسکی که رفته رفته جان مایه دین را به حاشیه برده اند. مناسکی که خدای ناکرده روزی ما را شبیه شیعیان حیدرآباد هند میکند. شیعیانی پر حرارت در مناسک و خالی از محتوا

۷ نظر ۲۵ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۴۷
شرف‌الدین

ریشه تاریخی بحران امروز میانمار به سال 1824، زمانی که برمه توسط بریتانیا اشغال و ضمیمه حکومت هند آن زمان (شامل پاکستان، هند و بنگلادش امروز) شد باز می¬گردد. پس از این فتح بود که مردمان حکومت هند، از جمله مسلمانان بنگلادشی آزادانه به برمه می آمدند و به ویژه در استان مرزی آراکان ساکن می شدند. در آن زمان این کار برای آنها حکم تغییر محل زندگی در کشور خودشان (هندوستان) را داشت و نه مهاجرت به کشوری دیگر. البته پیش از این مهاجرت ها نیز مسلمانان در آراکان حضور داشتند. سال 1937 بریتانیا برمه را به همراه منطقه آراکان (استانی که قوم مسلمان روهینگیا در آن زندگی می کنند)، کشوری مستقل از هند خواند (البته هردو همچنان مستعمره بودند) و نهایتا در سال 1948 بریتانیا به برمه اجازه استقلال داد و نام این کشور به میانمار تغییر کرد.


از جمعیت 55 میلیونی میانمار 4 درصد روهینگیا هستند. البته این آمار در حد تخمین است چرا که بر اساس قانون "حقوق شهروندی"، مصوب سال 1972 از میان 144 اقلیت قومی میانمار 9 اقلیت، از جمله قوم روهینگیا حق شهروندی دریافت نکرده اند. به دلیل محرومیت از حقوق شهروندی رژیم میانمار از صدور کارت هویت برای مسلمانان امتناع می‌کند و به همین دلیل نمی توان تعداد دقیق آنها را محاسبه کرد.


 به دلیل نداشتن حق شهروندی روهینگیاها نمی‌توانند در داخل کشور تردد کنند و اگر بخواهند از یک روستا به روستای دیگر بروند باید مالیات بپردازند. همچنین از تحصیل در دانشگاه، استخدام در ادارات دولتی و هر نوع مالکیتی محروم هستند. مسلمانان روهینگیا بدون کسب مجوز نمی‌توانند ازدواج کنند و برای گرفتن مجوز باید مالیات بدهند و پس از ازدواج نیز نمی‌توانند بیش از دو فرزند داشته باشند؛ خدمات عمومی مثل خدمات بهداشتی و آموزش و پرورش از مسلمانان روهینگیا دریغ می‌شود و بی‌سوادی در میان آن‌ها تا ۸۰ درصد است. 


اما چرا بوداییان میانمار که دینشان سمبل رواداری و مدارا و صلح طلبی است تا این حد مسلمانان را از حقوق اولیه و انسانیشان محروم کرده اند؟ ایالت آراکان (راخین) در مرز میانمار بودایی و بنگلادش مسلمان قرار دارد و این ایالت به نوعی نفوذ مسلمانان در یک کشور بودایی محسوب می شود. از نظر بودایی ها مسلمان ها بسیار پرجمعیت، پولدار و با فرهنگی کاملا متفاوت هستند. از نظر آنها مسلمانان با چند همسری و استفاده از ثروت خود به منظور ترغیب زنان بودایی به ازدواج و سپس اجبار ایشان به تغییر مذهب و همچنین فرزند آوری زیاد، جمعیت در حال رشدی هستند که با توجه به حمایت های خارجی سعی می کنند غلبه فرهنگی و جمعیتی خود را به کل میانمار گسترش دهند.


هنگامی که آن سانگ سوچی در سال 2013 در مصاحبه با بی بی سی گفت:"تنها مسلمانان نیستند که ترسیده اند، بودایی ها نیز در ترس زندگی می کنند چرا که قدرت جهانی مسلمانان بسیار زیاد است"، اشاره به همین ترس می کرد. بودایی ها احساس می کنند که اسلام خطری جدی است که هویت و بقای آنها را تهدید می کند و باید از خود محافظت کنند.  از نظر بودایی ها ایالت آراکان دروازه ای در برابر غرب مسلمان است و نقش خط مقدم حمایت از میانمار بودایی را بر عهده دارد؛ خط مقدم در برابر رشد اسلام از طریق ورود مهاجرین مسلمان بنگلادشی و همچنین رشد جمعیت روهینگیاها. ریشه اصلی خشونت های بودایی ها همین ترس کور است.


.................................


امروز وظیفه همه مردم جهان ابتدا حمایت از مردم مظلوم روهینگیا است و سپس دور کردن هر نوع ترس کور از دیگر اقوام و ادیان. اگر امروز احساس می کنید که فلان اقلیت قومی یا مذهبی چون نرخ فرزند آوری بالایی دارد، یا آمار مهاجرتشان رو به افزایش است قصد غلبه فرهنگی و جمعیتی بر شما را دارد، توجه داشته باشید که دچار همین ترس کور هستید و کاملا مستعد هستید به فردی شبیه همین جنایتکاران میانمار تبدیل شوید

۱ نظر ۲۲ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۲۱
سراج الدین

یکی از آداب عید غدیر که مرسوم شده این است که در روز عید غدیر، مردم به دیدن سادات میروند و به آنها تبریک میگویند و سادات هم اگر به اجداد اهل جودشان رفته باشند به آنها عیدی می دهند.

اما واقعا نسبتی بین سادات و غدیر هست؟  در غدیر چه اتفاقی افتاد؟

 

مطابق با دیدگاه مشهور شیعه، در روز غدیر علی ابن ابیطالب -علیه الاسلام-  که قبلا هم به عنوان جانشین پیامبر انتخاب و اعلام شده بود، به دستور خداوند به صورت عمومی و در اجتماع بزرگ مسلمین به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر به مردم معرفی شد. در اینجا اصلا بحثی از سیادت نیست و صرفا بحث حکومت و ولایت سیاسی است. سیادت پیش از غدیر هم تثبیت شده بود و احکام خاص آن هم بیان شده بود. پس اساسا هیچ نسبتی بین غدیر و سادات وجود ندارد و این رسمی که در کشور رایج است هیچ مبنایی ندارد

اگر هم قرار باشد غدیر را به کسی تبریک بگوییم، باید به فقها تبریک بگوییم!! :))

 

عید همگی مبارک

 

۲ نظر ۱۹ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۴۲
شرف‌الدین

وارد اتاق شدیم متوجه شدم دستشویی شیلنگ آب نداره. رفتم به سمت لابی که بپرسم همه اتاقها اینجوریه؟ توی آسانسور یک خانم ایرانی دیدم. گفتم دستشویی اتاق شما هم شیلنگ آب نداره؟ چشمهاش گرد شد و با حالت تعجب یک نگاه زعفرانیه ای اندر عبدل آبادی به من کرد و گفت: شیلنگ آب؟!؟!؟! معلومه که نه!

من کاملا متحیر ومبهوت مونده بودم که از کی تا حالا ماتحت نَشسته بودن هم به آداب باکلاسی اضافه شده که ایشون اینقدر با تبختر و افاده خودش رو جزو کسانی میدونست که اصلا انگار اسم شیلنگ آب هم به گوششون نخورده!

به نظرم این ماجرا ماکتی برای سایر رفتارهای برخی هموطنانم در خارج از کشور بود.

اونایی که لبخند به لب، زنهاشون رو میبرند استخر مختلط و به بی غیرتیشون می نازند؛

اونایی که میرند دیسکو و توی شهوت غرق میشند و به تقرب به بُعد حیوانی افتخار میکنند؛

اونایی که با افتخار مشروب میخورند و به لایعقل شدنشون مباهات میکنند؛

اونایی که دیگه لهجه و لغات فارسی یادشون نمیاد و به کم حافظگی شون فخر میفروشند؛

اونایی که با مسخره کردن ایرانی ها به لجن مال کردن هموطنانشون تفاخر میکنند

۰ نظر ۱۱ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۱۲
شرف‌الدین

در دو یادداشت قبلی که درباره پانترکیسم نوشتم سعی کردم بدون پرداختن به ادعاهای پان ترک ها، صرفا ریشه هایی به وجود آمدن پان ترکسیم را بررسی کنم و در یادداشت قصد دارم راه حل های این مشکل را مطرح کنم.


در طول تاریخ وفاداری مردم و اقوام به قدرت مرکزی مهمترین دغدغه دولت ها بوده است. اما توجه به یک قاعده ساده می تواند این دغدغه و نگرانی را به آرامش تبدیل کند. کافی است حکمران شرایطی را برای مردمش فراهم کند که آنان سود ماندن در دایره حکمرانی او را بیشتر از هزینه خروج از آن و سود زندگی تحت حکمرانی دیگران  بدانند. در ایران نیز این قائده در خصوص حفظ تمامی اقوام و مخصوصا ترک زبان ها در دایره حکومت مرکزی و دولت-ملت ایران صادق است.


حقیقت این است که استان های ترک نشین ایران، استان های برخورداری هستند و شاخص های اقتصادی و اجتماعی آنها در سطح خوبی قرار دارد.در کل ایران یک نفر را پیدا نمی کنیم که آذری ها و ترک های ایران را ایرانی نداند و اصلا بتواند ایران را بدون ترک ها تصور کند. حضور ترک ها در مناصب دولتی نیز چشم گیر است. پس اگر ترک ها اوضاع اقتصادی خوبی دارند، درون نظام اجتماعی نیز پذیرفته شده اند و اتفاقا در نظام سیاسی نیز قدرتمند هستند،‌ گلایه آنها چیست و چرا پانترکیسم روز به روز جدی تر و گسترده تر می شود؟


حقیقت این است که عامل تحقیر سال های گذشته بسیار تاثیرگذار بوده است. به علاوه ترک ها از تضعیف زبان ترکی رنج می برند. یعنی نه تنها روز به روز به تعداد ترک هایی  که ترکی بلد نیستند افزوده می شود که حتی زبان آنهایی که ترکی بلد هستند نیز ضعیف تر می شود. هم کلمات فارسی بیشتری استفاده می کنند و هم از قواعد زبان ترکی دورتر می شوند و ترکی را با قواعد زبان فارسی صحبت می کنند. اینکه در مناطق ترک نشین بچه ها در مدرسه مجبور می شوند فقط فارسی حرف بزنند و آموزش زبان ترکی نمی بینند باعث نوعی حالت تدافعی در ترک زبان ها می شود که به همراه تاثیر تحقیر هیزم بسیار مناسبی برای پان ترکیسم و تجزیه طلبی فراهم می کند.


کافی است نظام در جهت این راهبرد که ساماندهی به زندگی ترک ها باید به گونه باشد که سود باقی ماندن در حاکمیت فعلی و دولت-ملت ایران را بیشتر از ترک آن بدانند، خواسته های زیر را عملی کند تا پان ترکسیم به شدت ضعیف و محدود شود:


۱- تاسیس مدارس دو زبانه در استان های ترک نشین و تمامی مناطقی که ترک ها خواستار آن هستند.

۲- صدور مجوز جهت مدارس تک زبانه ترکی (نویسنده این متن معتقد است استقبال از این مدارس در حداقل ممکن خواهد بود).

۳- تاسیس فرهنگستان زبان آذری

۴- تقویت موسیقی آذربایجانی از طریق برگزاری جشنواره و کنسرهای متعدد

۵- تبدیل ایران به کشوری با زبان های مختلف که فارسی صرفا جهت برقراری ارتباط بین اقوام استفاده می شود. ایران فارسستان نیست، ایران باید کشوری چند زبانه باشد.

۶- تدبیری اندیشیده شود که برتری لهجه معیار (تهرانی) کمرنگ شود و صحبت کردن فارسی با لهجه های مختلف، از سوژه ای برای خندیدن به امتیازی در جهت جذابیت گوینده تبدیل شود.

۷- پس از انجام موارد فوق اتخاذ سیاست مشت آهنین در برابر پانترک هایی که گرایشات تجزیه طلبانه را مطرح می کنند.


با انجام همین خواسته های ساده می توان پانترکیسم را به شدت محدود کرد و نه تنها بر تهدید آن غلبه کرد که حتی ترک زبان های کشورهای منطقه را نیز به سوی ایران متمایل و علاقه مند ساخت.

۱ نظر ۰۳ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۴۰
سراج الدین