الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

۶ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

یکبار با یک خانم درباره حجاب صحبت میکردیم. ایشان شدیدا طرفدار آزادی حجاب بود. از دلایلش که میپرسیدم میگفت: «حجاب داشتن خیلی دشواری دارد. آسایش را سلب میکند، در هوای گرم اذیت میشوی، خسته ات میکند، دائم باید حواست باشد که روسری ات نیفتد، تحرکت را کم میکند، پر هزینه است، » و غیره.

گفتم حالا که مانتو و روسری اینقدر برایت سختی دارد، چرا دوباره خودت سخت ترش میکنی؟ به فرض که روسری سرکردن برایت سخت است و چابکی ات را میگیرد، خب چرا با آرایش غلیظ، مدل مویی که درست کردنش زمان بر است، ناخنهای بلند، لباسهای تنگ و کفش پاشنه بلند خودت اینهمه سختی به سختی حجاب اضافه میکنی؟ مطمئنی مشکلت فقط سختی ها و هزینه حجاب است؟

 

به نظرم مرحوم پروفسور مریم میرزاخانی، علاوه بر موفقیتهای فراوان و توانایی های زیادش برای مورد الگو واقع شدن، برای نداشتن حجاب هم یک الگوی خوب بود. کسی که هرچند حجاب سر نداشت، اما نه آرایش تندی داشت و نه لباس بازی میپوشید. اگر برداشتن حجاب اجباری منتهی به حجابهایی شبیه خانم میرزاخانی شود، من (جدای از بحث شرعی اش) طرفدار آزادی حجاب هستم.

با وضع موجود اگر خانمهای ما از حجاب اجباری آزاد شوند، بیش از اینکه شبیه مریم میرزاخانی شوند، شبیه مدلها و بازیگران فیلمهای کذا میشوند و این خودش باعث تقویت نگاه ابزاری به زن است و در تغایر با شعارهایی که خانمهای طرفدار برابری میدهند.

۱۰ نظر ۲۶ تیر ۹۶ ، ۰۰:۵۵
شرف‌الدین

اگر بخواهیم جریان اصلاح طلبی را تبارشناسی کنیم و یا خواستگاه فکری اش را بررسی کنیم به عدالت و دولت مهندس موسوی می رسیم دولتی که همه دغدغه اش حمایت از محرومین و مستضعفین بود، با گذشت زمان منافع مشترک کوتاه مدت میان کارگزاران سازندگی و اصلاح طلبان به کمرنگ شدن سیاست  ها و رویکردهای عدالت خواهانه در میان بخش هایی از جناح چپ منجر شد. هرچند امروز عدالت مثل بسیاری از مفاهیم دیگر توسط اصولگرایان مصادره شده اما بخشی  از اصلاح طلبان هم معتقدند که باید به همان اصالت ها و ارزش های دهه شصت بازگردیم ارزش هایی که جناح چپ به خاطر آن تشکیل شد.
رویکرد عدالت گرایانه در میان اصلاح طلبان بوده و هست و آن طور که گفته شد اساسا خواستگاه این جناح است اما باید بپذیریم که امروز در میان مصادره اصولگرایان و کتمان کارگزاران این ارزش در میان اصلاح طلبان کمرنگ شده است
نامه ای که لینک آن در ذیل آمده و توسط جمعی از جوانان اصلاح طلب نوشته شده که دغدغه عدالت را دارند از این جهت قابل تامل است و خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود


۰ نظر ۱۷ تیر ۹۶ ، ۲۱:۰۷
محی الدین

مشهور است که زمان جنگ اگر کسی میخواست مثلا یک شیشه شیر بخرد، فروشنده میگفت حتما باید کره هم بخری و الا شیر هم نمیفروشیم.

حالا حکایت دوستان سپاهی ما هم همین شده. وقتی گفته می شود که لطفا از سیاست، اقتصاد، فرهنگ، هنر، اندیشه و غیره خارج شوید، سریع میگویند که ما توان موشکی کشور را بالا برده ایم و با داعش مبارزه میکنیم و توانمندی های نظامی ما باعث جلوگیری از جنگ شده. خب بله، اینها درست و دستتان را هم بابت این کارها میبوسیم اما این کارها ارتباطی با ساختن پل و تاسیس بانک و واردات مواد غذایی و حضور حداکثری در صنعت نفت و ساخت برج و پاساژ و در دست گرفتن مخابرات و غیره و غیره ندارد. واضح است که اگر کسی به سپاه انتقاد میکند از این منظر است و لازم نیست که دوستان خودشان را بزنند به آن راه و مظلوم نمایی کنند. حرف خیلی ساده است: سپاه باید صرفا فعالیتهای نظامی کند و وارد سیاست و اقتصاد و سایر عرصه های غیرمرتبط نشود. قطعا این سپاه بسیار هم محبوب خواهد بود مثل سپاه زمان جنگ

 

برای پیگیری راحتتر وبلاگ و امکان به اشتراک گذاشتن مطالب، کانال وبلاگ را دنبال نمایید.

۴ نظر ۱۲ تیر ۹۶ ، ۲۰:۳۸
شرف‌الدین

"پاسخ موشکی سپاه به داعش بسیار بجا و کمتر از آنچه بود که نیروهای ما اجازه  داشتند. هرگونه تعدی، با پاسخ بسیار قاطع‌تر مواجه می‌شود". هنگامی که سپاه پاسداران در آخرین دقایق روز یک‌شنبه ۲۸ خرداد 6 موشک بالستیک را به سمت مواضع داعش در دیرالزور سوریه شلیک کرد، موضع گیری تمامی چهره های سیاسی ایران مشابه همین اظهارات حسن روحانی بود.


پس از این حملات نوعی احساس پیروزی و غرور ملی برانگیخته شد و هم اکنون این ادراک عمومی به وجود آمده است که ایران نه تنها ضربه سختی به داعش زد که موفق شد دشمنان منطقه ای اش مانند اسرائیل و عربستان را نیز تهدید کند. اما آیا واقعا شلیک این شش موشک به این اهداف دست یافته است؟

 

اگر بخواهیم از کل داستان تراژیک منطقه در سالهای گذشته همین پرتاب موشک را ببینیم، می توانیم با این موج همراه شویم. اما مسئله این است که در یک راهبرد و استراتژی غلط حتی اقدامات درست نیز در بهترین حالت بدون نتیجه خواهند بود (اگر ضرر نداشته باشند).


از ابتدای اعتراضات مردمی در سوریه، راهبرد ایران حمایت از بقای اسد (به هر قیمتی) بود و تا امروز نیز این راهبرد ادامه پیدا کرده است. در ابتدا خبری از گروه های تندرو نبود اما با فراگیر شدن آشوب نیروهای تکفیری از سراسر جهان به سوریه آمدند و نهایتا داعش از میان آنها ظهور کرد. اسد و متحدینش نهایت استفاده را از داعش بردند و سعی کردند به دنیا اینطور نشان دهند که اگر اسد برود داعش خواهد آمد. به همین دلیل کمترین مواجهه با نیروهای داعش انجام شد و تمام تمرکز بر حذف نیروهایی قرار گرفت که می توانستند دوگانه ساختگی اسد – داعش را بر هم زنند. 


در حالی که یکی از مهمترین توجیهات حامیان راهبرد ایران در سوریه پیشگیری از ورود بحران به ایران و نجنگیدن در کرمانشاه و همدان بوده است، بعد از چند سال نبرد مستقیم، تقدیم بیش از ٢ هزار شهید و هزینه های مالی مختلف، تعداد گروهای تکفیری در مرزهای ایران افزایش پیدا کرده است و زبانه های این بحران نهایتا تا تهران و داخل ساختمان مجلس ما رسید و هم اکنون سطح درگیری با آنها از کردستان و کرمانشاه و آذربایجان تا سیستان و چابهار گسترش یافته است.


با در نظر گرفتن هزینه ها و نتایج این استراتژی، باید گفت در این راهبرد غلط یک حرکت خوب نیز نمی تواند باعث خوشحالی شود. اگر این اقدام در کنار تلاش برای حل ریشه ای مشکلات (اختلاف با عربستان) انجام می شد قطعا بسیار خوشحال کننده بود اما وقتی هر روز به تنور دشمنی با عربستان دمیده می شود، این موشک اندازی ها سودی نخواهد داشت و اتفاقا باید دعا کنیم بحران را عمیق تر نکند.


در خاورمیانه ای که طبیعت آن هر روز خشک تر، اقتصادش ضعیف تر، حاشیه نشینی و فقر در حال گسترده تر شدن است، همزمان فرهنگ مدارا، آشتی و صلح خواهی ضعیفتر می شود، و کلماتی مانند مذاکره، توافق، پرهیز از خشونت در حال تبدیل شدن به فحش و ضد ارزش می باشد، نمی توان از موشک اندازی خوشحال شد، چرا که جهت نهایی نادرست و اشتباه است.


تا وقتی مشکلات را به صورت ریشه ای حل نکنیم حتی اگر تمام زمین های داعش را پس بگیریم و تک تکشان را نابود کنیم به زودی گروهی به مراتب وحشی تر جای آنها را خواهد گرفت.

۱ نظر ۰۷ تیر ۹۶ ، ۲۱:۲۲
سراج الدین

احمدی نژاد با همه هزینه هایی که برای مملکت و نظام داشت، بسان یک تجربه دستاوردهایی هم برای ملت داشت یکی از مهم ترین دستاورد های احمدی نژاد افشای رویکرد های یک بام و دو هوای مسئولین همیشه عالیرتبه نظام جمهوری اسلامی بود از همان هایی که حمایت از رئیس جمهور منتخب را سیاست همیشگی شان می دانستند تا کسانی که در دولت سوم تیر اطاعت از رئیس جمهور را اطاعت از خدا می پنداشتند! در زمان احمدی نژاد توهین به رئیس جمهور جرم بود و دادستان علیه کسانی که هتاک معرفی می شدند اعلام جرم می کرد و به همین خاطر چند نشریه توقیف و چندین دانشجو به دادسرا رفتند.

آن ها برای این قبیل حمایت های بی چون و چرا از احمدی نژاد و آن برخورد های گازانبری با توهین کنندگان به رئیس جمهور، استدلال هایی هم داشتند همچون منافع و مصالح نظام و کشور در حمایت از رئیس جمهور منتخب و مستقر است و یا اینکه چون رئیس جمهور توسط ولی فقیه تنفیذ می شود اطاعت از او اطاعت از خداست و اینکه چون رئیس جمهور، منتخب اکثریت مردم است توهین به او توهین به اکثریت مردم ایران است.
 اما گذشت زمان و انتخاب حسن روحانی نشان داد که رویکردهایی که ظاهرا بر اصول استوار اسلام و منافع ملی پایدار است رویکرد جناحی بیش نیست و صرفا بر منافع گروهی متکی است. وگرنه در شرایط بحرانی امروز حمایت از رییس جمهور مستقر و منتخب بیشتر به منافع ملی و مصالح عمومی نزدیک تر است.
هر چند که هزینه های این سیاست یک بام و دوهوا را مردم متحمل می شوند اما حال که در فقدان رسانه های ازاد امکان نظارت و پرسشگری از برخی مسئولین وجود ندارد چاره ای بر صبر بر هزینه ها و تحمل گذر زمان نیست که این صبر منجر به افزایش اندوخته تجربه سیاسی ملت ایران است.
ادامه سیاست یک بام و دوهوا و تجربه تاریخی احمدی نژاد زمینه خودافشایی بیشتر ایشان را فراهم می کند 

۱ نظر ۰۳ تیر ۹۶ ، ۲۱:۵۷
محی الدین

یکی از پدیده‌های رایج دوران ما فروکاست شخصیت‌های بزرگ به محدوده‌های تنگ جناحی و سیاسی است. چمران به عنوان یکی از اسطوره‌های تاریخ معاصر ایران از این آفت دور نمانده است. اتفاقا جذابیت آدم هایی مثل چمران در این است که از لیبرال گرفته تا مذهبی‌های افراطی از در خانه او ناامید بر نمی‌گردند و هر کدام سخنی، رفتاری و یا تقریری پیدا می‌کنند تا خود را به او شباهت دهند. اما به راستی اگر چمران امروز در بین ما حضور داشت در کدام دسته بندی قرار می‌گرفت؟ آیا همچنان در نهضت آزادی می‌ماند؟ در طیف اصلاح طلبان قرار می گرفت یا اصولگرایان؟


نمی‌توان برای این سئوال پاسخی قطعی ارائه داد. با این حال با بررسی کنش های سیاسی چمران می توانیم علت کلی رفتار‌های او را کشف کنیم و سپس بر اساس آن، رفتار سیاسی امروز او را پیش بینی کنیم.


چمران از زمان دبیرستان به واسطه حضور در مسجد هدایت و درس‌های آیت الله طالقانی و بعدها با عضویت در انجمن اسلامی دانشکده فنی و شاگردی مهندس بازرگان به سوی نهضت آزادی حرکت کرد. بعد از انقلاب مصطفی چمران نماینده مردم در مجلس اول و وزیر دفاع دولت موقت بود و با شروع ناامنی‌ها در کردستان به این منطقه رفت. او جزو کسانی بود که اعتقاد داشتند نمی‌توان مشکل کردستان را- با توجه به شرایط ویژه آن- تنها از طریق سیاسی حل کرد. 

به همین دلیل وقتی دولت موقت که قالب اعضای آن اعضای نهضت آزادی و در واقع هم حزبی‌ها و دوستان قدیمی او بودند تصمیم می‌گیرند چمران را به همراه یزدی و فروهر به عنوان گروه صلح و آشتی به کردستان اعزام کنند با آنها همراهی نمی‌کند و راه خود را از این گروه جدا می‌کند.


پس از تسخیر لانه جاسوسی به دست دانشجویان خط امام دولت موقت با این اقدام مخالفت و سپس استعفا می‌دهد. مسئول دفتر چمران در آن زمان نقل می‌کند که به او گفتم حالا که دولت استعفا داده است چه کار کنیم و ایشان دستور به تخلیه دفتر دادند. چند دقیقه بعد که دوباره به اتاق رفتم او را دیدم که عکس امام را در دست دارد. به او گفتم مگر نمی‌‌خواهید دفتر را ترک کنید، چمران گفت: نه من هرگز امام را رها نمی کنم. بار دیگر چمران دوستانش را رها می‌کند و به مسیری می رود که هیچ کدام از هم حزبی‌هایش در آن نیستند.


اما همین چمران وقتی جلود معاون قذافی، دیکتاتور دیوانه عرب که امام موسی صدر را ربوده است وارد ایران می‌شود به امامی که هرگز او را رها نکرد و معتقد بود نتیجه انقلاب او تنها در سالهای آینده درک خواهد شد نامه می‌نویسد و می‌گوید:


"نمی‌دانم چگونه ممکن است که رهبر انقلاب اسلامی ایران دست خود را در دست مجرمین بگذارد؟ مگر ما به خاطر خدا قیام نکرده‌ایم؟... چگونه می‌خواهیم که انقلاب اسلامی ایران را با کثافات مجرمین آلوده کنیم؟... معمر قذافی هفت ماه پیش رهبر شیعیان لبنان را دزدیده است... حضرت آیت‌الله بارها درخواست زیارت معمر قذافی  را از ایران رد کرده‌اند؛... چطور یک‌باره خبر تجدید روابط با لیبی انتشار می‌یابد و جلود معاون معمر قذافی رهسپار ایران می‌شود؟... . ای محمد (ص)، ای سرور انسان‌ها، تو کجایی که ببینی چه کسانی رسالت پاک تو را برای خودخواهی‌های خود آلوده می‌کنند و به نام اسلام بزرگترین ضربه‌ها را به اسلام می‌زنند... ."


در واقع چمران به هیچ گروه، دسته یا فردی امضای تعهد نداده بود و تنها در مسیری که آن را حق می دانست قدم بر می‌داشت. امروز اگر چمران بود برای شکست گروه مقابل تمامی اقدامات هم حزبی‌هایش را بی چون و چرا تایید و یا نسبت به اشتباهات آنها سکوت پیشه نمی‌کرد. چمران هرگز در مقابل حرمت شکنی‌ها آرام نمی نشست و با مصلحت اندیشی‌های سیاسی حق را تنها نمی‌گذاشت.


اگر مصطفی چمران امروز در بین ما بود...

۵ نظر ۰۱ تیر ۹۶ ، ۰۲:۳۰
سراج الدین