الدین

"الدین" در ابتدا یک وبلاگ گروهی بود. بعد از فیلتر شدن، یکی از نویسندگانش آن را با آدرس جدید در بلاگفا ادامه داد. این وبلاگ مجددا در فروردین 95 گروهی شد و به "بیان" مهاجرت کرد. بخشی از مطالب وبلاگ قبلی نیز به اینجا منتقل شد.
وجه تسمیه "الدین" این است که انتهای نام مستعار تمام نویسندگان "الدین" دارد. لذا نه این وبلاگ تنها به مقوله دین خواهد پرداخت و نه خدای نکرده نویسندگان ادعا میکنند نورانیت و شرافتی برای دین به ارمغان آورده اند

آدرس کانال تلگرامی:
https://telegram.me/aldin_blog_ir

۲ مطلب با موضوع «پان ترکیسم» ثبت شده است

مرد فارسی زبان و اهل افغانستان بود، با جدیت و حرارت خاصی تاکید می کرد که زبان آنها از زبان فارسی مردم ایران جداست و بیگانه بودن این دو زبان را آنقدر بدیهی می دانست که بیگانگی عربی و انگلیسی را. میزگرد داغی شده بود و مهمان دیگر هرچه استدلال می کرد که این دو زبان کاملا یکی هستند و تفاوت در حد لهجه و گویش است تاثیری نداشت.
تماشای این میزگرد که به ظاهر بحث ضعیف و بی منطقی بود اتفاقا برای من بسیار جالب بود. این میزگرد تلوزیونی، ویترین خوبی بود که محصولات سال ها تحقیر مهاجرین افغانستانی در آن چیده شده بود. در واقع اصلا مهم نیست که افغانستانی ها و ایرانی ها از یک نژاد هستند یا نه، ریشه مشترکی دارند یا ندارند، زبان فارسی آنها یکی هست یا نه. مسئله این است که همزمان با سال ها تحقیر مهاجرین توسط ایرانی ها، مهاجرینی که اتفاقا به دلایل مذهبی و زبانی و فرهنگی به شدت با مردم ایران احساس یگانگی می کردند، شروع کردند به طلاق  دادن عاطفی ایرانی ها. و امروز اگر شما به افغانستان سفر کنید به خوبی این طلاق عاطفی را حس می کنید. تازیانه تحقیر زخم های عمیقی از خود به جا می گذارد که به این آسانی نمی شود رد آنها را پاک کرد.

همانطور که در ماجرای افغانستانی ها درست یا غلط بودن دلایلی که برای جدایی و بیگانگی زبانی آورده می شود اصلا مهم نیست، دلایلی که پانترک ها برای جدایی زبانی و نژادی خود می آورند نیز اهمیتی ندارد. هرگز نباید به بحث بی فایده صحت این استدلال ها پرداخت. اینجا هم مسئله مهم درک تاثیر تحقیر است. سال های سال تحقیر یک گروه قومی به طلاق عاطفی می انجامد. برای مثال هنوز در کاخ های خان های منطقه آذربایجان و حتی قفقاز تصویر داستان های شاهنامه وجود دارد که نشان دهنده علاقه ترک زبانان این منطقه به شاهنامه است. این که امروز پانترک ها شاهنامه را مانیفست ترک ستیزی می دانند ریشه در تاریخ دور ندارد. ریشه در تحقیر های همین سالها دارد. ریشه اصلی این ستیزهای نوظهور تحقیر است و پانترکسیم واکنشی به این تحقیرهاست.

چند روز پیش بود که یکی از دوستان لک زبانم، من را در یک گروه خانوادگی تلگرامی عضو کرد. آنجا بود که متوجه شدم بخشی از لک ها نیز مانند ترک ها معتقد اند از فارس ها جدا هستند و پس از کمی گفتگو متوجه شدم ریشه این موضوع نیز در تحقیر لرهاست.

اینها را نگفتم که در انتها بگویم جک ترکی و لری نگوییم. گفتم که تاثیر تحقیر را فراموش نکنیم و دربرخورد با پان ها ریشه رفتار آنها را بهتر درک کنیم و اجازه ندهیم این طلاق های عاطفی عمیق تر شود. در یادداشت بعدی به این موضوع خواهم پرداخت که یک لحظه احساس بیگانگی و دشمنی چطور به دشمنی و جدایی همیشگی تبدیل می شود.
۳ نظر ۲۱ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۳۵
سراج الدین

پان ترکیسم، کنش یا واکنش (۱)

ریشه های ایرانی پانترکسیم

 

امتحانات کلاس سوم ابتدایی تازه تمام شده بود که پدر من را برد روستای پدری و تمام سه ماه تابستان من در کوه و کمر گذشت. همانجا بود که من ترکی را یادگرفتم. مادر من فارس بود و تا آن روز حتی یک کلمه هم ترکی بلد نبودم. در واقع همانطور که خاندان برمکی فرزندان خود را از بغداد به خراسان می فرستادند تا تربیت ایرانی شوند، پدر من نیز تصمیم گرفت من را به روستای ترک زبان خود بفرستد.

آن سال ها مردم و مخصوصا بچه مدرسه ای ها خجالت می کشیدند بگویند ترک هستند. از بس که توهین به ترک زبان ها عادی شده بود. مادرم اما به ما یاد داده بود به هر آنچه هستیم افتخار کنیم. قصد خاطره تعریف کردن ندارم. این ها را گفتم تا اگر در سری یادداشت هایی که با عنوان "پانترکیسم، کنش یا واکنش" منتشر می کنم، حرفی به ترک زبان ها زدم،بدانند که خود من یک ترک از آب گذشته ام. 

پانترکیسم در قالب نژاد پرستی چندان چیز عجیبی در ایران نیست. مردم ایران مردمی نژادپرست اند. به هر خارجی ای که تنها چند روزی با ایرانی ها بوده باشد بگویی ایرانی ها چگونه مردمی هستند حتما به این نژاد پرستی اشاره می کند. ایرانی ابتدا ایرانی را سرور عالم می دانند و بعد که وارد ایران می شود نژاد خودش را برتر می داند و بعد در داخل نژاد خود به دنبال دسته بندی می گردد و دسته خود را از دیگران برتر می داند و بعد اهالی شهر خود را بر روستاهای اطراف و بعد در داخل شهر محله ها را رتبه بندی می کند و وقتی واد محله می شود خانواده ها را و بعد در درون خانواده، خود را از همه بهتر می داند و آن را می پرستد.

حتی ادراک ایرانی ها از یکدیگر به شدت تابع قومیت است. ایرانی ها اقوام مختلف را در کلیشه های مشخصی تعریف می کنند و حتی در موقع ازدواج نیز از همین کلیشه ها برای شناخت یکدیگر استفاده می کنند.

این نژاد پرستی ایرانی اگر چه در بین قومیت های مختلف و در طول زمان پویایی داشته و دارد اما ویژگی فراگیر و عمیقی است، ایرانی اهمیت ویژه ای برای عنصر قومیت قائل است. پانترکیسم به نوعی و تا اندازه ای با توجه به همین ویژگی قابل تبیین است. یعنی در یک جامعه نژاد پرست، نژاد پرست تر شدن بخشی از مردم چندان دور از انتظار نیست. اما اینکه چرا این نژادپرستی در میان برخی آذری ها اینقدر پررنگ شده است، موضوعی است که در یادداشت بعدی به آن خواهم پرداخت.

پ.ن: این که گفتم ایرانی نژادپرست است به این معنی نیست که نژاد پرستی ایرانی مشابه همان نژاد پرستی سیاه و سفید در آمریکا یا آفریقای جنوبی است. نه  اینطور نیست. اگرچه به هردو اینها و خیلی رفتارهای مشابه در سطح جهان نژادپرستی می گوییم اما هرکدام اینها با هم تفاوت ماهوی جدی دارند. نژاد پرستی ایرانی هم به لحاظ شدت و هم به لحاظ شکل رفتاری که به خود می گیرد نوع منحصر به فردی است. 

۲ نظر ۰۱ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۲۲
سراج الدین